• 8 ماه پیش

  • 11

  • 13:19

مهمانی -1

زمزمه ادبی
0
توضیحات

کارال بعد از چند لحظه گشت و گذار توجه خودش را متوجه اشخاصي كرد كه دور ميز نشسته بودند. جوانی که تقریبا روبروی او نشسته بود در همان لحظه ای که کارال نگاهش را متوجه او کرد، سرش را به سمت او چرخاند. وقتي فهميدند كه او «طبیعت گرد» است، از او خواستند اولين خاطراتش را برايشان تعريف كند. با صحبت در باره اولين سفرش به یک منطقه کوهستانی که قبلا زیاد تعریفش را شنیده بود و تا چند ماه پیش امکان سفر به آنجا دست نداده بود، كم كم يخي كه دور قلبش پيچيده شده بود شروع كرد به آب شدن...


نویسنده: فرنگیس آریان پور 


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads