• 1 ماه پیش

  • 15

  • 01:07:15

آن که از سنبل او غالیه تابی دارد ۱۲۴

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۱۲۴

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن


آن که از سنبل او غاليه تابی دارد

باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد

از سر کشته خود می‌گذری (می‌گذرد) همچون باد

چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد

ماه خورشيدنمايش ز پس پرده‌ی زلف

آفتابی‌ست که در پيش سحابی دارد


آب حيوان اگر اين (آن) است که دارد لب دوست

روشن است اين که خضر بهره سرابی دارد

چشم من کرد به هر گوشه روان سيل سرشک

تا سهی سرو تو را تازه‌تر (به) آبی دارد

چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر

ترک مستی است مگر ميل کبابی دارد


غمزه‌ی شوخ تو خونم به خطا می‌ريزد

فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد

جان بيمار مرا نيست ز تو روی سوال

ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد


کی کند سوی دل خسته‌ی حافظ نظری

چشم مستش (مستت) که به هر گوشه خرابی دارد



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads